فروتنانه ترین سال زندگی من

تارااخبار

COVID-19 Pandemic

در 25 سال کار من با کودکان و خانواده، لحظاتی وجود دارد که همیشه مرا متواضع می کند.

  • مادری که دستش را دراز می کند تا به فرزندش یک تخت گرم و یک غذای گرم بدهد در حالی که او نمی تواند - متواضعانه.
  • یک مددکار اجتماعی به دلیل تصادف یک مادر مجرد تماس می گیرد و باید در بیمارستان بستری شود. این است که یا فرزندانش را نزد ما بگذاریم، کاملا غریبه، یا سرپرستی - فروتنانه.

من در اواخر دهه 2000 در طول رکود بزرگ در خدمات اجتماعی کار می کردم. من برای اولین بار شاهد بودم که خانواده های طبقه متوسط برای کمک گرفتن. آنها رویای آمریکایی داشتند - صاحب یک خانه، دو ماشین، متاهل بودند، شاید فرزندانشان به یک مدرسه خصوصی خوب می رفتند. و در لحظه ای که به نظر می رسید، همه چیز از بین رفت. پدر و مادر هر دو بیکار شدند. ارزش خانه آنها به حدی کاهش یافته بود که تلاش برای نجات آن فایده ای نداشت. آنها در تلاش بودند تا از سیستم رفاهی استفاده کنند که مملو از متقاضیان جدید بود. آنها نمی‌دانستند که چرا به خاطر خدماتی که نیاز داشتند و سزاوارشان بودند، رد می‌شوند. آن سالها تواضع بود.

اما از بین همه آنها، سال 2020 بیشترین تأثیر را چه از نظر شخصی و چه از نظر حرفه ای روی من گذاشته است. در سطح شخصی، دلم برای خانواده و دوستانم تنگ شده است. من هم دلم برای بی خیالی که در جامعه رفت و آمد می کردم و با مردم وقت می گذراندم تنگ شده است. دلم برای خودم، خانواده‌ام، دوستان و مهم‌تر از همه بچه‌هایمان و کارکنانی که در مهد کودک کار می‌کنند نمی‌ترسم.

هیچ چیز نمی توانست مرا برای رهبری یک سازمان در طول یک بیماری همه گیر آماده کند. قفل سریع پاسخ سریع ایجاد برنامه هایی برای ایمن نگه داشتن کودکان و کارکنان خود از قرار گرفتن در معرض در عین حال باز ماندن. بازنگری سریع به عنوان اطلاعات جدید از CDC و کارشناسان پزشکی منتشر می شد.

تماس های جامعه والدین قادر به یافتن پوشک، غذا، شیر خشک، لباس کودک، لوازم بهداشتی نیستند. همه چیز در حال تعطیل یا فروختن بود و آخرین امید آنها ما بودیم. تغییر سریع از راه اندازی یک پناهگاه اضطراری به انبار غذا و پوشک. در عرض یک هفته، ما اکنون هزاران پوشک و صدها کیسه غذا را به خانواده ها می دهیم.

امیدی که در اواخر تابستان با کاهش تعداد کووید، به دنیای ما روشن شد. آیا این تقریباً ممکن است تمام شود؟ آیا ما تقریباً از جنگل خارج شده ایم؟ آیا همه ما اکنون می توانیم بیرون بیاییم و با خیال راحت در جهان بازی کنیم؟ نه. یک بار دیگر ما در جای خود پناه گرفته ایم. خانواده ها بار دیگر از کار بیکار شدند و از نحوه پرداخت اجاره بها، گذاشتن غذا روی میز و پوشک تمیز روی کودک خود ترسیدند.

یک سال گذشته است. داستان‌هایی که والدین و فرزندان ما از آن رنج می‌برند و زنده می‌مانند، هر روز مرا فروتن می‌کند. من را متواضع می کند که آنها ما را برای کمک صدا می کنند و اعتماد می کنند که ما برای آنها اینجا خواهیم بود.

من هم سپاسگزار بوده ام. یک روز یکشنبه بعدازظهر، در دفترمان نشستم و منتظر اهداکنندگان بودم تا هدایای تعطیلات را برای خانواده ها بگذارند. آنها یکی یکی با شگفت انگیزترین هدایا حاضر شدند. و همچنین هدایایی برای والدین - لباس، لباس، کارت هدیه، و چیزی که باید در لیست همه باشد، یک بلندگوی دندان آبی. اشکم در اومد یکی یکی کمی گریه کردم، از حمایت همه و لبخندهایی که برای خانواده هایی که سخاوتشان را دریافت کردند سپاسگزارم.

به همه شما که پوشک، اسباب بازی، لباس، کارت هدیه و هزاران کمک مالی که امسال از شما دریافت کرده ایم، نمی توانم به اندازه کافی از شما تشکر کنم! تو زندگی مردم را تغییر دادی.

رکود اقتصادی به مشاغل کوچک و غیرانتفاعی مانند مهدکودک بحران منطقه خلیج ضربه زده است. در حالی که ما شاهد افزایش کالاهای اهدایی بوده ایم، در اهدای فردی شاهد کاهش بوده ایم. و ما دلیل آن را درک می کنیم. ما اکنون به عنوان مشتری به برخی از اهداکنندگان قبلی خود کمک می کنیم. ما به همه کسانی که به حمایت نیاز دارند خدمت خواهیم کرد. و من همچنان در برابر هر درخواست کمکی فروتن خواهم کرد.

اگر امسال جایی برای هدیه دادن هستید، ما متواضعانه از شما حمایت می کنیم. ما می توانیم آن را انجام دهیم، اما نه تنها با کمک های نقدی. لطفا درنظر داشته باشید کمک مالی به مهد کودک امسال و به ما کمک کنید درهایمان را باز نگه داریم.

خالصانه،

تارا بارتولمی
مدیر اجرایی